۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

ابولحسن بنی صدر: حافظه اسمی خود را در زندان تنبل کرده ام (خزعبلات بخش سوم)!

ابولحسن بنی صدر در مصاحبه ای شنیدنی بعد از اینکه به طور مبسوط به قضیه تجاوز به دختران در زندان های شاه با "خرس" می پردازند (لینک +)، آموزشهایی به جوانان برای آماده شدنشان برای رفتن به زندان را می دهند. ایشان می گویند (از دقیقه ۲۲) که در زندان پیش از انقلاب، ابتدا حافظه اسمی خودشان را تنبل کرده بودند تا اسمی را ندانند که در زندان بتوانند لو بدهند و امروز هم البته از این عارضه رنج می برند! ایشان همچنین می گویند که خود را برای گرسنگی کشیدن و بی خوابی، پیش از رفتن به زندان آماده کرده بودند. 

برای ایشان آرزوی  بهبودی و بدست آوردن حافظه اسمی شان را داریم.



نوشته های پیشین:

۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

دروغ گویی ابولحسن بنی صدر، اینبار در مورد تجاوز به زنان در زندان های شاه با "خرس"!


دروغ گویی های بنی صدر مسبوق به سابقه است و سخن عجیب و تازه ای نیست که ارزش پرداختن به آن را داشته باشد. برد سخنان ایشان بسیار اندک است و شاید اگر چنین نوشته ای در این وبلاگ به آن سخنان اشاره ای نمی کرد، کسی هم متوجه آنها نمی  گشت!

باری! جناب بنی صدر در مصاحبه جدید خود (منبع + از دقیقه ۱۱:۳۰) ادعا کرده اند که در زندان های زمان شاه به دختران جوان با "خرس" تجاوز می شده است! البته فرزند خوانده امام امت آگاه اند که چنان شایعه ای چه اندازه غیر قابل باور است و حتی از نظر فیزیکی هم اجرای چنان عملی امکان پذیر نیست! 

ولی جریان شایعه تجاوز آن خرس کذایی چه بود؟ در کتاب "نگاهی به شاه" نوشته دکتر عباس میلانی به شکل مستند در مورد آن شایعه صحبت شده است و با نقل قول از ریاست وقت ساواک -تیمسار بختیار- در دیداری با نماینده سفارت بریتانیا چنین می آورد:
..اکثر این شایعات شکنجه سخت اغراق آمیز اند...هرچه شایعات مربوط به انواع شکنجه قوت و شدت بیشتری پیدا کند، ضرورت استفاده از آن ها هم کاهش می یابد، فقط کافی است به زندانی بگوییم که او را به "حمام" منتقل خواهیم کرد و و همه اطلاعات اش را در اختیارمان قرار می دهد. 

آن روزها شایع شده  بود که گاه در مورد زندانیان به راستی مقاوم و سخت از خرسی برای تجاوز به آنان استفاده می شود. اصل ماجرا در روزهای پردردسر ۲۸ مرداد و زندانی ای بود که به شخص شاه حمله کرده بود و گفته بود که بهتر است کاخ های سلطنتی به باغ وحش تبدیل شود! برای ترساندن وی، یک خرس زنده وارد زندان می کنند که زندانی تنها با دیدن خرس از دور، اقرار و توبه می کند :)